پنهان کاری عملی درست است یا اشتباه؟ عملا نمیتوان این عمل را این گونه قضاوت کرد که کاملا درست یا کاملا اشتباه است؛ به عنوان مثال با اینکه حسی که با شنیدن این واژه ممکن است به ما دست دهد، شاید حس خوبی نباشد و ما آن را عملی اشتباه بدانیم، گاهی اوضاع طوری است که ما برای نجات خودمان و موقعیتمان دست به دامان همین عمل میشویم و از آن سود میبریم؛ اما اگر بخواهیم به ماهیت آدمی نگاه کنیم، او موجودی کاملا اجتماعی است.
لازمه اجتماعی بودن توانایی برقراری روابط صمیمی سالم است و لازمه برقراری روابط صمیمی سالم، رعایت اصولی اخلاق مدارانه از جمله صداقت و اصالت است. اصالت به معنای سعی بر خود واقعی بودن و نقش بازی نکردن در روابط است و لازمه آن به کارگیری اصل صداقت است.
در جلسات مشاوره و روان درمانی مکرر با مواردی مواجه میشوم که افراد به علت رعایت نکردن این اصول با یکدیگر به مشکل خوردهاند. مادر از نوجوانش شکایت دارد که «من و پدرش متوجه شدهایم او به ما حقیقت را نمیگوید». خانم و آقا میگویند که «همسرم با من روراست نیست و حس میکنم پنهان کاری میکند». جوانی میگوید «متوجه شدهام رفیق ۱۰ سالهام به تازگی دیگر درباره زندگی اش با من صحبت و درددل نمیکند، انگار به دنبال پایان دادن به رفاقتمان است».
در این اوضاع، اولین فکری که به ذهن ما میآید، این است که آن فرد پنهان کار عجب عمل اشتباهی انجام داده است؛ اما سؤالی که باید ذهن ما را مشغول کند، این است که شما در تعاملت با او چه کردهای که او حاضر به انجام این کار شده است؟ البته این را بگویم که گاهی هم پیش میآید که این پنهان کاری محصول شکم سیری است؛ یعنی شاید واقعا افرادی که با فرد پنهان کار در ارتباط هستند، به درستی با او ارتباط گرفتهاند، اما فرد پنهان کار بازهم این عمل را به شکل افراطی انجام میدهد و این مربوط به عوامل روان شناختی متعددی است که باید در جلسه روان درمانی به آن پرداخت. در اینجا بحث ما درباره مورد اول خواهد بود.
به نظر میرسد چنانچه افراد در روابطشان اصول صداقت و اصالت را رعایت کنند، هیچ گاه با این جملات اعتراضی که «او پنهان کاری میکند» مواجه نخواهند شد. برای رعایت این اصول، لازم است با مفهوم «دنیای پدیدارشناسانه» آشنا شد. دنیای پدیدارشناسانه بیان میکند که انسانها عادت دارند دنیا را از چشم انداز خودشان مشاهده کنند و با این چشم انداز شخصی، با دیگری ارتباط برقرار کنند و به جای او تصمیم بگیرند.
انسانها با یکدیگر متفاوت هستند؛ یعنی متفاوت از هم نگاه میکنند، صحبت میکنند و رفتار میکنند؛ بنابراین ارتباط گرفتن مبتنی بر چشم انداز شخصی احتمالا مشکل ساز خواهد بود. نوجوانی که از چشم انداز والدینش، اکنون فقط باید فکروذکرش درسش باشد و همیشه با این جمله روبه رو شده است که ما وقتی هم سن وسال تو بودیم، کاری به جز درس خواندن نداشتیم یا کاش هم سن وسال تو بودیم و فقط درس میخواندیم تا الان موفقتر باشیم، به ناچار برای ارضای نیاز تفریح به عنوان یکی از نیازهای اساسی زندگی اش، مجبور است دست به پنهان کاری بزند، وگرنه ممکن است با خشم و ناراحتی والدینش روبه رو و توبیخ شود. واضح است که اگر والدین از چشم انداز نوجوانشان به دنیا نگاه میکردند و انتظار رفتاری در شأن نسل خودشان را از او نداشتند، او هیچ گاه برای ارضای نیاز اساسی اش مجبور به پنهان کاری نمیشد.
به همین نحو، خانم و آقایی که در زندگی مشترکشان درک متقابلی از نیازها و خواستههای یکدیگر ندارند و مدام به دنبال رسیدگی به نیازهای شخصی خودشان بدون توجه به نیازهای همسرشان قدم برمی دارند، صرفا با چشم انداز شخصی به دنیای همسرشان نگاه میکنند؛ در نتیجه برای جلوگیری از دردسر و جنگ و نزاع، دست به پنهان کاری میزنند.
واضح است که اگر هردو نفر به طور متقابل از دید یکدیگر به دنیا نگاه میکردند، میتوانستند با درنظرگرفتن نیازها و خواستههای دیگری، به نیازها و خواستههای خودشان بپردازند و هیچ گاه نگران دردسر و جنگ و نزاع نبودند که مجبور شوند برای جلوگیری از آن دست به پنهان کاری بزنند.
به همین نحو، جوانی که به موفقیتهای رفیق ۱۰ ساله اش حسادت میکند و مدام آن را کوچک میشمارد، چنانچه از منظر رفیقش به دنیا نگاه کند و خودش را جای او قرار دهد، از این موفقیتهای کسب شده خوش حال میشود و دیگر آن را کوچک نمیشمارد؛ در نتیجه رفیق او هیچ گاه دست به پنهان کاری نخواهد زد.
دنیای پدیدارشناسانه بیان میکند که برای برقراری روابط صمیمی سالم، لازم است در هر مسئلهای ابتدا خودمان را جای دیگری قرار دهیم و از چشم انداز او به دنیا نگاه کنیم، سپس به جای خودمان برگردیم و با ایجاد تعادلی مناسب بین چشم انداز خودمان و فرد مقابل، تصمیمی مناسب بگیریم.
درواقع اگر والدین آن نوجوان میتوانستند لحظهای خودشان را جای فرزندشان بگذارند، به یاد میآوردند که نسل آنها با نسل نوجوانشان قابل قیاس نیست و او برای اینکه بتواند بهتر درس بخواند، به تفریح نیاز دارد. ازاین رو، دیگر با معیارهای سخت گیرانه درباره تفریح نوجوانشان تصمیم گیری نمیکردند و او هم سعی میکرد که والدینش را در جریان کارهایش قرار دهد.
با مطالعه این مطلب خلاصه، میتوان به این مسئله پی برد که عملا پنهان کاری زمانی اتفاق میافتد که افراد درک متقابلی از شرایط، نیازها و خواستههای یکدیگر ندارند و ترس از اشتباه قضاوت شدن، انگیزه اصلی برای بیان نکردن حقایق و پنهان کاری میشود. حال اگر افراد بتوانند دنیای پدیدارشناسانه یکدیگر را درک کنند، با رعایت اصول صداقت و اصالت در روابطشان، میتوانند احترام متقابل را به روابط بازگردانند و با پنهان کاری روبه رو نشوند. حال شما میتوانید مبتنی بر زندگی منحصربهفرد و شخصی تان این مسئله را در روابط خودتان ارزیابی کنید.